تاریخچه صنعت خودروسازی جهان

حمل و نقل و تحرک فردی از زمان اختراع خودرو تا امروز، دستخوش تغییرات مداومی بوده است. تاریخچه صنعت خودروسازی جهان از روزهایی آغاز شد که رانندگان حرفهای (شوفرها) صاحبان خودرو را تا مقصدشان همراهی میکردند. اما با گذر زمان و پیشرفت فناوری، مردم خودشان پشت فرمان نشستند و جای شوفرها را گرفتند.
امروزه نیز صنعت خودروسازی در آستانه انقلابی تازه قرار دارد. با ظهور فناوری رانندگی خودکار و هوش مصنوعی، مفهوم شوفر دوباره بازمیگردد؛ با این تفاوت که این بار راننده نه یک انسان، بلکه یک سامانه هوشمند و مجازی است که کنترل خودرو را بر عهده میگیرد. در ادامه این مطلب تاریخی جذاب باما همراه باشید.

خودرو فقط برای قشر مرفه جامعه!
اواخر قرن نوزدهم، «ویلهلم دوم» امپراتور آلمان جملهای معروف گفت: «من با اسبها میمانم، این خودروها فقط یک مد زودگذرند!»
در آن دوران، مفهوم خودروی شخصی هنوز در ابتدای راه بود و بسیاری از مردم هنوز درک نکرده بودند که این اختراع کوچک قرار است دنیا را متحول کند. در آن زمان تنها شمار اندکی از خودروها وجود داشتند، آن هم در اختیار ثروتمندانی که برای تفریح یا نمایش موقعیت اجتماعیشان، سوار خودرو میشدند.
با این حال، حتی این افراد نیز خودشان رانندگی نمیکردند. برای امنیت و اطمینان بیشتر، معمولاً رانندهای حرفهای یا همان «شوفر» پشت فرمان مینشست. شوفرها نهتنها مراقب جاده و گاریهای اسبکش و دیگر خودروها بودند، بلکه در بسیاری از مواقع نقش مکانیک سیار را نیز ایفا میکردند. این مهارت بسیار حیاتی بود، زیرا خودروهای اولیه بهراحتی خراب میشدند و جادهها هم برای وسایل نقلیه موتوری آماده نبودند. در واقع، رانندگی در آن دوران کاری پیچیده، خطرناک و پرزحمت بود، نه سرگرمی روزمره، بلکه ماجرایی مخصوص ماجراجویان ثروتمند.

صندلی عقب یا پشت فرمان؟
در روزگاری که خودروها هنوز کالایی لوکس بهشمار میرفتند، بیشتر مردم باور داشتند رانندگی فقط کار شوفرهاست. تا اینکه مشکل بزرگی بر سر راه گسترش خودروها پدیدار شد. طراح معروف، گوتلیب دایملر، جملهای گفت که بعدها به یکی از نقلقولهای تاریخی تبدیل شد:
«تقاضای جهانی برای خودرو هیچگاه از یک میلیون دستگاه فراتر نخواهد رفت، چون رانندههای کافی برایشان وجود ندارد!»
اما آینده، نظر دیگری داشت…
به مرور زمان، صاحبان خودرو تصمیم گرفتند خودشان پشت فرمان بنشینند. دیگر رانندگی تنها کاری فنی و سخت نبود؛ بلکه به تجربهای هیجانانگیز و حتی نشانهای از جسارت و استقلال تبدیل شد. در واقع، آنچه این تحول را آغاز کرد، زنی بود به نام برتا بنز همسر کارل بنز، مخترع نخستین خودروی بنزینی جهان. در سال ۱۸۸۸، او بیآنکه از کسی اجازه بگیرد، با خودروی سهچرخهاش از مانهایم تا شهر فورتسهایم را راند. سفری که بیش از ۱۰۰ کیلومتر طول کشید و در تاریخ به عنوان اولین سفر طولانی با خودرو ثبت شد.
از آن پس، رانندگی به تجربهای لذتبخش برای عموم تبدیل شد. مردم دیگر نمیخواستند در صندلی عقب بنشینند و فقط تماشا کنند؛ آنها میخواستند فرمان در دستان خودشان باشد. خودرو حالا دیگر فقط یک وسیله حملونقل نبود، بلکه نمادی از موقعیت، آزادی و پیشرفت بهشمار میرفت.
آزمایش با خودروی سه چرخه
در آغاز قرن بیستم، رابرت بوش (Robert Bosch)، کارآفرین و مهندس برق آلمانی، آینده را در صنعت خودروسازی میدید. او معتقد بود خودرو تنها یک وسیله حملونقل نیست بلکه فرصتی برای رشد فناوریهای الکتریکی است. در آن زمان، خودروها به سختی روشن میشدند و رانندگان مجبور بودند با چرخاندن دستی میللنگ موتور را به حرکت درآورند؛ کاری خطرناک و خستهکننده که گاه به آسیبهای جدی منجر میشد.
برای حل این مشکل، بوش با توسعه سیستم جرقهزنی مغناطیسی موفق شد راهحلی پایدار ارائه دهد تا خودروها بتوانند مسافتهای طولانیتری را طی کنند. نخستین آزمایش این فناوری روی خودروی سهچرخهای به نام Beeston Voiturette انجام شد؛ خودرویی ساخت شرکت بریتانیایی Humber که از روی مدل فرانسوی De Dion-Bouton ساخته شده بود.

اختراعی که رانندگی را متحول کرد
در سال ۱۹۱۴، نام رابرت بوش بار دیگر در تاریخ صنعت خودرو جاودانه شد. او با معرفی استارت الکتریکی، یکی از بزرگترین تحولات در رانندگی را رقم زد. تا پیش از آن، روشن کردن موتور کاری طاقتفرسا و خطرناک بود. در بسیاری از موارد، موتور بهطور ناگهانی در جهت مخالف میچرخید و باعث آسیب شدید به دست یا بازوی راننده میشد.
اما با اختراع بوش همهچیز تغییر کرد. از این پس کافی بود راننده تنها یک دکمه را فشار دهد تا موتور بدون خطر و زحمت، با صدایی آرام روشن شود. این تغییر ساده تجربهی رانندگی را از یک کار مکانیکی و خستهکننده به عملی لذتبخش و مدرن تبدیل کرد. استارت الکتریکی نقطهی آغاز عصری جدید بود. عصری که در آن خودروها دیگر نه فقط ماشینهایی برای حرکت، بلکه نمادی از آسایش، پیشرفت و زندگی شهری شدند. این نوآوری به رانندگان اجازه داد بدون وابستگی به مکانیکها یا شوفرها، خودشان کنترل کامل خودرو را در دست بگیرند.
به مرور زمان، اختراع بوش الهامبخش موجی از فناوریهای جدید شد: از چراغهای الکتریکی گرفته تا دینام، باطری و سیستم شارژ خودرو. هر یک از این نوآوریها گامی دیگر در مسیر خودکفایی و راحتی رانندگان بود.
مطلب پیشنهادی: تاریخچه سیستم پایداری
راحتتر شدن زندگی رانندگان
در روزهای نخست رانندگی، خودروها هنوز در ابتدای مسیر تکامل خود بودند. رانندگان باید علاوه بر هدایت خودرو، کارهای زیادی را نیز خودشان انجام میدادند. کارهایی که ارتباطی با رانندگی نداشتند اما انجامشان ضروری بود. این موضوع باعث میشد توجه راننده از جاده منحرف شود و ایمنی رانندگی به خطر بیفتد.
در همین دوران بود که رابرت بوش دوباره با ذهن خلاق خود وارد عمل شد. او تصمیم گرفت با اختراعات تازه، رانندگی را سادهتر و ایمنتر کند. در دههی ۱۹۲۰، دو نوآوری مهم از سوی شرکت بوش معرفی شد که بعدها جزو اجزای جداییناپذیر هر خودرویی شدند: برفپاککن برقی و چراغ راهنما.
پیش از اختراع برفپاککن، رانندگان مجبور بودند در هوای بارانی، با دست شیشه جلو را پاک کنند! این کار نهتنها خطرناک بود، بلکه باعث میشد راننده نتواند تمرکز خود را حفظ کند. با آمدن برفپاککن برقی، دید راننده در شرایط نامساعد جوی حفظ شد و رانندگی بسیار ایمنتر گردید.
نوآوری دوم، چراغ راهنما بود، نسخهی اولیه از چراغهای راهنمای امروزی. پیش از آن، رانندگان باید برای نشان دادن مسیر، دست خود را از پنجره بیرون میآوردند تا دیگران بفهمند قصد پیچیدن دارند. این روش در شب یا هوای بارانی خطرناک بود. اما با معرفی چراغ راهنما، راننده میتوانست بدون برداشتن دست از فرمان مسیر خود را به دیگران اطلاع دهد.
این اختراعات ساده اما حیاتی، نشان دادند که هدف صنعت خودرو تنها سرعت یا قدرت نیست. بلکه آسانتر و ایمنتر کردن زندگی رانندگان است، هدفی که تا امروز نیز ادامه دارد.

دستیارهای الکترونیکی: آغاز عصر هوشمندی خودروها
با گذر زمان و افزایش سرعت خودروها و شلوغتر شدن جادهها، ایمنی رانندگی به یکی از مهمترین دغدغههای صنعت خودروسازی تبدیل شد. شرکت بوش (Bosch) که از ابتدای قرن بیستم نقشی کلیدی در پیشرفت خودرو داشت در دهههای بعد نیز به نوآوریهای خود ادامه داد. این بار با کمک الکترونیک و حسگرهای هوشمند.
در دههی ۱۹۷۰، زمانی که تعداد خودروها در جهان بهسرعت افزایش مییافت، بوش فناوریای را معرفی کرد که بعدها جان میلیونها نفر را نجات داد: سیستم ترمز ضدقفل (ABS). این سیستم در سال ۱۹۷۸ برای نخستین بار وارد بازار شد و انقلابی در ایمنی خودرو بهوجود آورد.
تا پیش از آن در جادههای خیس یا لغزنده، قفل شدن چرخها هنگام ترمزگیری باعث میشد راننده کنترل خودرو را از دست بدهد. اما سیستم ABS با تنظیم هوشمند فشار ترمز، امکان هدایت خودرو حتی در شرایط بحرانی را فراهم کرد. از آن زمان تاکنون این فناوری از بروز هزاران تصادف مرگبار جلوگیری کرده است.
چند دهه بعد، بوش گام بزرگ دیگری برداشت. در سال ۲۰۰۰ میلادی، این شرکت سیستم کروز کنترل تطبیقی (ACC) را معرفی کرد. سیستمی که با استفاده از رادار فاصلهسنج بهطور خودکار فاصلهی ایمن با خودروی جلویی را حفظ میکند. راننده دیگر نیازی نداشت مدام پدال گاز یا ترمز را تنظیم کند؛ خودرو خودش هوشمندانه واکنش نشان میداد.
ورود فناوری ACC در آغاز قرن بیستویکم، در واقع اولین گام جدd به سوی رانندگی خودکار بود. مسیری که امروزه به خودروهای هوشمند و تمامخودران منتهی شده است.

سیستم خودران، آیندهای که در راه است
با ورود به قرن بیستویکم صنعت خودروسازی به نقطهای رسیده که زمانی فقط در داستانهای علمیتخیلی دیده میشد. در آیندهای نهچندان دور، دیگر رانندهای پشت فرمان وجود نخواهد داشت و خودروها قادر خواهند بود کاملاً بهصورت خودکار و بدون دخالت انسان حرکت کنند.
هدف نهایی فناوری رانندگی خودران آن است که خودرو بتواند مسیر را ببیند، تصمیم بگیرد و حتی واکنش نشان دهد. درست مانند یک انسان باتجربه اما بدون خطا. البته رسیدن به این مرحله به شجاعت و اعتماد بالا نیاز دارد. چراکه واگذاری کنترل کامل خودرو به هوش مصنوعی هنوز با چالشهایی همراه است. از جمله مسائل ایمنی، خطرات فنی باقیمانده و ابهامات حقوقی مانند تعیین مسئولیت در صورت بروز تصادف.
با این حال مزایای رانندگی خودکار آنقدر چشمگیر است که نمیتوان نادیده گرفت. خودروهای خودران میتوانند ترافیک را کاهش دهند، تصادفات را به حداقل برسانند و تجربهای کاملاً متفاوت از سفر ارائه دهند. سرنشینان به جای تمرکز بر جاده میتوانند در طول مسیر استراحت کنند، فیلم ببینند یا با دیگران گفتوگو کنند بدون آنکه ایمنی به خطر بیفتد.
رانندگی خودران در واقع ادامهی همان مسیری است که از روزهای نخستین صنعت خودرو آغاز شد. تلاش برای آسانتر، ایمنتر و هوشمندتر کردن زندگی انسان. از موتورهای دستی گرفته تا سیستمهای هوشمند امروزی، داستان صنعت خودروسازی جهان همواره داستان پیشرفت، جسارت و رویاپردازی بشر بوده است.
مطلب پیشنهادی: تاریخچه کیسه هوا (ایربگ)

کلام آخر
با وجود همه پیشرفتها، هنوز راه درازی تا فراگیر شدن خودروهای خودران در پیش است. رسیدن به روزی که ماشینها بتوانند بدون هیچ دخالت انسانی، از نقطهای به نقطه دیگر بروند، گویی با جادویی نامرئی هدایت میشوند، نیازمند زمان، آزمون و اعتماد جهانی است. اما آیندهی رانندگی تصویری شگفتانگیز دارد: روزی خواهد رسید که خودِ خودرو، شوفر ما باشد. دیگر نیازی نیست انسانی پشت فرمان بنشیند؛ سیستمهای هوشمند، حسگرها و هوش مصنوعی جای او را خواهند گرفت.
بهنوعی، تاریخ در حال تکرار خود است. همانطور که در آغاز قرن بیستم صاحبان خودروها رانندهای داشتند تا آنها را به مقصد برساند، در آینده نیز دوباره رانندهای خواهیم داشت. اما این بار رانندهای دیجیتال و همیشه هوشیار که هرگز خسته نمیشود و هرگز اشتباه نمیکند. نظر شما چیست؟